نگاه نو

اجتماعی-سیاسی

نگاه نو

اجتماعی-سیاسی

قوی ترین مرد داعش چگونه به هلاکت رسید؟!

قوی ترین مرد داعش چگونه به هلاکت رسید؟!
ابوعلی الانباری قویترین مرد گروه تروریستی داعش و از عناصر صدام دیکتاتور سابق عراق بود که آمریکا هفت میلیون دلار برای او جایزه تعیین کرد.
ابوعلی الانباری قوی ترین مرد داعش چگونه به هلاکت رسید؟!
به این مطلب امتیاز دهید
90% 10% بازدید

به گزارش جام نیوز، روزنامه الاخبار در گزارشی به بررسی جنبه های مختلف زندگی ابو علی الانباری و موقعیت او در بین عناصر تروریستی پرداخت و نوشت: عبدالرحمن القادولی مشهور به ابوعلی الانباری مردی عادی نبود. شریان مالی و امنیتی گروه داعش را در دست داشت و در اوایل کارش به "مشاور امیر المومنین" یعنی مشاور اول ابوبکر البغدادی سرکرده ارشد داعش شناخته شده بود. در مرحله بعدی گفته شد که او "امیر کل شرعی" داعش است و همچنین گفته شده که الانباری نه تنها مسئول امور مالی و امنیتی بلکه به گفته عناصر القاعده که او را می شناختند، الانباری ناظر اصلی غنایم و نفت در عراق بوده است.

 

شکاف میان القاعده و داعش و برجسته شدن نام الانباری

الانباری فیزیک و علوم شریعت خواند و سپس وارد مدرسه فیزک و علوم دینی شد. دستگاههای امنیتی عراق می گویند که او در سال 1998 میلادی به افغانستان رفت و پیش از بازگشت به عراق و بیعت با گروه انصار الاسلام، با اسامه بن لادن ملاقات کرد.

 

او بعدها گروه موسوم به گروه سرایا الجهاد را برای نبرد با آمریکایی ها در منطقه تلعفر عراق تشکیل داد و در سال 2004 میلادی با ابومصعب الزرقاوی "امیر مجلس شورای مجاهدین" بیعت کرد.

 

الانباری در زندان بوکا در عراق و پیش از آن نیز در سواقه در اردن زندانی بود.

 

گفته شده است که در آنجا با الزرقاوی آشنا شده بود. اما در مقابل برخی از عناصر به اصطلاح "جهادی" داستان دیگری دارند و می گویند که الانباری افسر ارتش عراق در دوره صدام بود.

 

الانباری یکی از وزیران ابومصعب الزرقاوی بود و برخی او را همپایه "ابومصعب السوری" نابغه القاعده می دانند.

 

هر دو اینها فیزیک خوانده بودند و عناصر به اصطلاح جهادی "النصره" الانباری را تئورسین داعش می شمارند.

 

براساس اعلام وزارت کشور عراق، الانباری ترکمانی تبار است که بین سالهای 1957 و 1959 میلادی متولد شده است. محل تولدش واقعی او مشخص نیست.

 

کشته شدن الانباری درعملیات ویژه

آمریکا در 14 ماه مه 2014 میلادی، الانباری را "تروریستی بین المللی" خواند و در پنجم ماه مه سال 2015 میلادی، وزارت خارجه آمریکا هفت میلیون دلار برای کسی که اطلاعاتی بدهد که به دستگیری یا کشتن او منجر شود، جایزه تعیین کرد. دیری نپایید که در 25 ماه مارس گذشته وزارت دفاع آمریکا کشته شدن الانباری در عملیات نیروهای ویژه آمریکایی در روز قبل از آن را اعلام کرد.

 

آمریکایی ها روزی که کشته شدن الانباری را اعلام کردند، از توصیف "مرد شماره 2" برایش استفاده کردند و به طور قطع، او قویترین مرد یکی از تندروترین گروههای تروریستی در جهان به شمار می رفت.

 

چندبار خبر کشته شدن او اعلام شد اما عملا ماه مارس کشته شد و سخنگوی وزارت دفاع آمریکا این خبر را اعلام کرد و معلوم نیست که الانباری دقیقا کجا کشته شد اما براساس یک روایت، الانباری در حمله هوایی ائتلاف در دیرالزور در شرق سوریه و براساس روایت دیگر در موصل عراق کشته شده است.

 

او لقب ها و کنیه های زیادی از علاء قرداش گرفته تا حاجی ایمان و ابوعلاء العفری و ابوعلی الانباری داشت./العالم

واکنش محسن رضایی به اعدام فجیع کودک هفت ساله/ ان‌شاءالله به‌زودی بت‌های جدید شکسته خواهند شد

واکنش محسن رضایی به اعدام فجیع کودک هفت ساله/ ان‌شاءالله به‌زودی بت‌های جدید شکسته خواهند شد
فرمانده سپاه در دوران دفاع مقدس عنوان کرد: شک ندارم که سازمان‌های مذهب سازی مثل موساد اسراییل در پس پرده جنایات اخیر نقش ایفا می‌کند، مرکز این فتنه در زیر سر آل سعود و رژیم صهیونیستی است.
محسن رضایی
 واکنش محسن رضایی به اعدام فجیع کودک هفت ساله/ ان‌شاءالله به‌زودی بت‌های جدید شکسته خواهند شد
به این مطلب امتیاز دهید
100% 0% بازدید

به گزارش سرویس سیاسی جام نیـوز، محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام جنایت شنیع تکفیری‌های داعشی در اعدام کودکی 7 ساله در مقابل دیدگان والدینش همزمان با عید بعثت نبی مکرم اسلام (ص) را دلیلی بر نامسلمانی و برنامه‌ریزی‌های صورت گرفته برای تخریب چهره رحمانی اسلام دانست.

 

فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران دفاع مقدس در صفحه اینستاگرام خود نوشت:

 

در خبرها آمده است که تروریست‌های داعش یک کودک ۷ ساله سوری را در مقابل چشم‌های پدر و مادرش درملأعام اعدام کرده‌اند!

 

چه کسی می‌پذیرد مرتکبین به این جنایات بویی از اسلام برده باشند. اگر تنها یک دلیل برای نامسلمانی این طایفه و انتساب آن‌ها به سازمان‌های جاسوسی وجود داشته باشد همین چنین جنایتی آن‌هم در ایام مبارک بعثت نبی اکرم (ص) کافی است.

 

اسلام دین رحمت است، حتی در سخت گرفتن به کفار و منافقین. اشداء علی الکفار برای حفظ انسانیت و بشریت است. برای پاک کردن فساد و ظلم و برقراری عدالت است. کشتن کودکان معصوم که پیش‌ازاین نیز نزد این تروریست‌ها تکرار شده است آن‌هم به‌نام اسلام ، حکایت از یک امر غیرطبیعی و ساختگی و برنامه‌ریزی‌شده دارد.

 

شک ندارم که سازمان‌های مذهب سازی مثل موساد اسراییل در پس پرده این جنایات نقش ایفا می‌کند.  مرکز این فتنه در زیر سر آل سعود و رژیم صهیونیستی است که  ان‌شاءالله بت های جدید هم بزودی شکسته خواهد شد. /فارس

مدافعان حرم، محاصره شدند/ 17 مازندرانی به شهادت رسیدند

مدافعان حرم، محاصره شدند/ 17 مازندرانی به شهادت رسیدند
بر اساس امار تایید نشده در درگیری‌های امروز نزدیک به ۸۰ نفر به شهادت رسیده‌اند که اغلب شهدا متعلق به نیروهای لشکر فاطمیون و حزب‌الله بوده‌است.
مدافعان حرم مدافعان حرم، محاصره شدند/ 17 مازندرانی به شهادت رسیدند
به این مطلب امتیاز دهید
85% 15% بازدید

 

به گزارش سرویس سیاسی جام نیـوز، اخبار ضدونقیض از تعداد شهدای ایرانی مدافع حرم در نبرد خان طومان در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است.

 

آتش‌بس در شهر حلب در پی توافق آمریکا و روسیه از ساعت یک بامداد روز پنجشنبه آغاز شد اما گروه‌های مسلح با حملات خمپاره‌ای و توپخانه‌ای به شهرک خان‌طومان در حومه جنوبی حلب و مناطق دیگر آتش‌بس را نقض کردند.

 

در پی حمله جبهه‌النصره به خان‌طومان درگیری شدید میان مدافعان حرم و مهاجمان در جریان است. بر اساس امار تایید نشده در درگیری‌های امروز نزدیک به ۸۰ نفر به شهادت رسیده‌اند که اغلب شهدا متعلق به نیروهای لشکر فاطمیون و حزب‌الله بوده‌است.

 

بر اساس برخی اخبار با عقب نشینی نیروهای مقاومت از خان طومان این شهرک سقوط کرده است. تروریست های تکفیری یک ماه پیش هم توانسته بودند، شهرک "العیس" در حومه جنوبی استان حلب را به اشغال خود دربیاورند.

 

 
بر اساس اخبار منتشر «محمد بابلسی » مسئول ستاد راهـیان نور مازندران و حاج رحیم کابلی امروز در دفاع از حریم اسلام و حرم اهل بیت به فیض شهادت رسیده‌اند.
 

مسئول روابط عمومی سپاه کربلا: آمار شهدا را نداریم

روابط عمومی سپاه کربلای مازندران مسؤول روابط عمومی سپاه کربلای مازندران با اعلام اینکه مرجع رسمی برای بیان تعداد و اسامی شهدا، روابط عمومی سپاه کربلای مازندران است، گفت: تعداد و نفرات شهدا مشخص نیست و هنوز خبری در این ارتباط در دست نیست.

 

بر اساس آمار تایید نشده ۱۷ نفر از پاسداران سپاه کربلا در میان شهدای امروز خان طومان هستند.

 

تروریست‌های النصره اقدام به انتشار عکس‌ها و فیلم‌هایی از اسرا مدافع حرم نموده‌اند. در فیلم‌ها دو مجاهد عراقی به اسارت نیروهای تکفیری درآمده‌اند.

 

حزب الله اسارت رزمندگان خود در خان طومان را تکذیب کرد

مرکز اطلاع رسانی حزب الله لبنان شایعات مربوط به اسارت رزمندگان مقاومت را در «خان طومان» حلب تکذیب کرد.

 

به گزارش شبکه خبری «العهد» لبنان، این مرکز اطلاع رسانی درباره این شایعات گفت: خبرهایی که گروه‌های مسلح مبنی بر وجود اسیرانی از حزب الله نزد آن‌ها منتشر می‌کنند، صحت ندارد.

کامیون ایرانی در ترکیه به آتش کشیده شد

کامیون ایرانی در ترکیه به آتش کشیده شد

یک دستگاه کامیون ایرانی در مسیر جاده وان به دوغوبایزید در نزدیکی مرز جمهوری اسلامی ایران به آتش کشیده شد.
به گزارش نامه نیوز، این کامیون بامداد روز شنبه در کیلومتر 135 وان – دوغوبایزید توسط گروهی متوقف و به آتش کشیده شده است.

خبرگزاری آناتولی که این خبر را مخابره کرده است، افزود: گروهی از اعضای سازمان تروریستی پ.ک.ک بعداز به آتش کشیدن کامیون ایرانی، با استفاده از تاریکی شب متواری شده اند.
بنابراین گزارش، مامورین آتش نشانی منطقه چالدران وقتی به محل حادثه رسیده اند که کامیون ایرانی به کلی سوخته بود.

ژاندارمری منطقه به دنبال این حادثه عملیاتی را برای دستگیری عاملان حمله شروع کرده است.
آناتولی توضیح بیشتری نداده است.
این اولین مورد حمله به کامیون ایرانی در سال جاری میلادی می باشد. اما در سال گذشته چندین مورد حمله و به آتش کشیده شدن کامیون های ایرانی در نزدیکی مرز گزارش شده بود.

این حملات از زمان از سر گیری دوباره درگیری ها میان نیروهای دولتی و حزب کارگران کرد ترکیه - پ .ک .ک – از جولای سال گذشته رخ می دهد.
مقامات ایرانی به دفعات از ترکیه خواسته اند تدابیر لازم را برای تامین امنیت جانی و مالی رانندگان و کامیون های ایرانی که در داخل خاک این کشور رفت و آمد می کنند، اتخاذ کند.

تهران در یک صورت به اسرائیل حمله می‌کند/ جنگ سعودی‌ با ایران کلید خورده است

تهران در یک صورت به اسرائیل حمله می‌کند/ جنگ سعودی‌ با ایران کلید خورده است
«عربستان، ایران را تهدیدی جدی می داند. سعودی از متحدان خود در لبنان می خواهد که نه با حرف و کلام، بلکه در عمل با تهران مقابله کنند.»
روحانی تهران در یک صورت به اسرائیل حمله می‌کند/ جنگ سعودی‌ با ایران کلید خورده است
به این مطلب امتیاز دهید
54.3% 45.7% بازدید

به گزارش سرویس سیاسی جام نیـوز، "سرکیس النعوم" نویسنده و روزنامه نگار مشهور لبنانی در روزنامه النهار نوشت: یک مقام سابق و ارشد دولت آمریکا در مورد اسرائیل می گوید: «تل آویو می خواهد کمک های سالانه آمریکا به خود را به پنج میلیارد دلار افزایش دهد. برای تحقق این هدف، نتانیاهو سعی در جلوگیری از انعقاد قرارداد تحویل جنگنده های پیشرفته به کویت (F18 و برای قطر F15) در کنگره شود. این عادت همیشگی اسرائیل است. به هر حال صلحی در کار نیست. درست است که جنگ داخلی سوریه و همچنین "داعش" و تروریست ها، برای تل آویو آرامش بخش نیستند و "حزب الله" با موشک و ذخایرش اسرائیل را نگران کرده، اما این دولت همچنان از خود مطمئن است.»

 

سرکیس النعوم در ادامه به نقل از این مقام امریکایی می گوید دیگر چشم اندازی برای صلح وجود ندارد. دولت خودگران فلسطین ناتوان است و قدرتی ندارد. و "حماس" به دلایل بسیار از جمله رابطه اش با " اخوان المسلمین" و به خاطر تحولات در منطقه، فلج شده است. "فتح" ناتوان شده و سازمان های اسلامی فلسطینی در حال حاضر در اردوگاه های لبنان و اردن و سینا فعالیت دارند.

 

النعوم می افزاید: معتقدم که در مورد مساله صلح و منطقه، آمریکا باید به نحوی با ایران به گفتگو بنشیند، و هر دو در مورد مسائل بحث برانگیز منطقه ای گفتگو کنند. ایران حاضر به مذاکره در مورد مناقشه فلسطین و اسرائیل نیست. ایران با اسرائیل صلح نخواهد کرد اما به آن حمله نخواهد کرد مگر اینکه این رژیم خود به تهران حمله کند.

 

به نوشته انتخاب، النعوم در ادامه به نقل از یک مقام امریکایی که از او در مورد آخرین وضعیت سلامتی ملک سلمان پرسیده می نویسد: وضعیت سلمان نقل محافل دیپلماتیک است و برخی می گویند او گاهی اوقات دچار فراموشی می شود، البته برخی دیگر این مسئله را رد کرده و می گویند و اوضاعش عالی است.

 

سرکیس النعوم از مقام ارشد آمریکایی در مورد تصمیم عربستان سعودی برای قطع کمک سه میلیاردی به ارتش لبنان می پرسد و او می گوید: سعودی معتقد است با ایران در منطقه درگیر یک جنگ است و این مسئله کلید خورده است. عربستان، ایران را تهدیدی جدی می داند. سعودی از متحدان خود در لبنان می خواهد که نه با حرف و کلام، بلکه در عمل با تهران مقابله کنند.

اتحاد ایران، چین و روسیه برای مقابله با حضور ناتو در خلیج فارس

اتحاد ایران، چین و روسیه برای مقابله با حضور ناتو در خلیج فارس

ایران برای مواجهه با پیامدهای ناشی از توسعه نفوذ و حضور ناتو در خلیج فارس، باید طراحی امنیتی خاصی داشته باشد تا از ابتکار عمل در موقعیتی که در حصار ناتو قرار گرفته، برخوردار باشد. همکاری با روسیه و چین می‌تواند یکی از اجزای این طراحی امنیتی تهران باشد.

 به گزارش مشرق، وزیر خارجه ایالات متحده آمریکا در سفر چندی پیش خود به منطقه، از گفتگوی اوباما با سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در خصوص افزایش همکاری این شورا با ناتو، در سفر آتی‌اش به عربستان سخن گفت. اوباما البته چندی قبل‌تر به عربستان سفر کرد اما آن‌چه در رسانه‌ها از دیدارهای او با مقامات عرب گزارش شد، نشانی از ناتو نداشت. با توجه به پیش‌خبر جان کری، بعید است این امر مورد مذاکره طرفین نبوده باشد. با توجه به پیامدهای توسعه‌ی نفوذ و حضور ناتو در خلیج فارس بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، فهم این پیامدها از سویی و راهکارهای مواجهه با آن از سوی دیگر، امری ضروری است. پس از بررسی پیامدهای حضور ناتو در خلیج فارس بر امنیت ملی ایران نگارنده این سطور، آن‌چه اکنون مورد بررسی قرار می‌گیرد، نوع نگاه چین و روسیه به توسعه ناتو در خلیج فارس و فرصت ایران از رفتارهای این دو برای مواجهه با ناتو در خلیج فارس است.

1. نگاه چین به توسعه ناتو در خلیج فارس

برای فهم نگاه چین به توسعه ناتو در خلیج فارس، ابتدا باید نگاه پکن به این منطقه فهم شود. در کانون نگاه چینی به منطقه خلیج فارس، مسأله انرژی قرار دارد. گفته می‌شود تا سال 2020، چین بیش از 70 درصد انرژی مورد نیاز خود را از این منطقه تأمین خواهد کرد. چینی‌ها برای دست‌یابی به چنین هدفی بر تعاملات سیاسی- اقتصادی خود با دولت‌های حاشیه خلیج فارس افزوده‌‌اند. در سفر اخیر رئیس جمهور چین به منطقه، علاوه بر این‌که «روابط مشارکتی راهبردی» میان تهران و پکن تحکیم یافت، چنین رابطه‌ای با عربستان نیز در دستور کار قرار گرفت. نکته قابل تأمل اما این‌که در آستانه سفر رئیس جمهور چین به عربستان، سند راهبرد چین در قبال کشورهای عربی منتشر شد.[1] بخش گسترده این سند، بر روابط تجاری و اقتصادی میان چین و دولت‌های عرب تأکید دارد. واقعیت این است که چین نمی‌تواند به انرژی بیندیشد، اما نسبت به امنیت آن بی‌تفاوت باشد. امنیت انرژی از دیدگاه مصرف‌کنندگان به معنای آن است که اولاً دسترسی آسان و بدون احتمال خطر به منابع نفت و گاز جهانی وجود داشته باشد، ثانیاً این منابع دارای تنوع و گوناگونی از لحاظ منطقه و جغرافیای منابع و نیز مسیرهای انتقال باشند و ثالثاً جریان نفت و گاز عموماً از محلی تأمین شوند که ثبات و عدم تغییر در حکومت‌های آنان درازمدت و طولانی باشد.[2] همین امر باعث می‌شود تا معادلات امنیتی خلیج فارس برای پکن حائز اهمیت باشد. اما با این وجود، پژوهشی که در دانشگاه هاروارد و با تکیه بر مصاحبه با نخبگان سیاست خارجی چین منتشر شده، نشان می‌دهد که نخبگان چین یک خط قرمز برای خود تعریف کرده‌اند و آن عدم همکاری با دستورکار آمریکا در دریای چین جنوبی و شرقی است. یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که سایر مناطق برای چینی‌ها اولویت راهبردی چندانی ندارد و این کشور می‌کوشد تا در این مناطق با طیف هرچه بیشتری از بازیگران همکاری نماید و ثانیاً مسئولیت حل و فصل بحران‌ها را برعهده نگیرد.[3] این‌که چین در یک زمان هم با عربستان و هم با ایران که دو قطب مؤثر در خلیج فارس هستند، توافقاتی در راستای روابط مشارکتی راهبردی امضا می‌کند، بیان‌گر نگاه و رویکرد خاص چین به خلیج فارس و منطقه غرب آسیاست. طبیعی است که مبتنی بر چنین نگاهی، فهم چین از روندهای امنیت‌ساز در خلیج فارس نیز، فراتر از معادلات قطبی‌شده‌ی منطقه است.

 

در تلقی چین از توسعه ناتو در خلیج فارس، دو امر قابل بررسی است؛ امنیت انرژی و افزایش تمرکز آمریکا به شرق آسیا. به نظر می‌رسد مطلوب چین در منطقه غرب آسیا این است که همواره حدی از تنش وجود داشته باشد تا امکان انتقال تمرکز آمریکا به شرق آسیا فراهم نشود. البته این تنش صرفا تا حدی برای چین پذیرفتنی است که امنیت بازار و انتقال انرژی دچار صدمه نشود.

چین با نوع بازیگری خود در منطقه و ایجاد روابط مشارکتی راهبردی با بازیگران اصلی آن، سعی کرده تا منافعی متقابل ایجاد کند و همین امر زمینه حضور او در معادلات منطقه را البته با پیوست امنیتی- اقتصادی فراهم کرده است. او در حالی به توسعه روابط خود با این بازیگران پرداخته که حضور آمریکا در خلیج فارس ادامه دارد. علاوه بر این، به‌تازگی انگلیس نیز با همکاری بحرین به این منطقه بازگشته است.

در تلقی چین از توسعه ناتو در خلیج فارس، دو امر قابل بررسی است: اول امنیت انرژی و دوم افزایش تمرکز آمریکا به شرق آسیا. به نظر می‌رسد مطلوب چین در منطقه غرب آسیا این است که همواره حدی از تنش وجود داشته باشد تا امکان انتقال تمرکز آمریکا به شرق آسیا فراهم نشود. البته این تنش صرفاً تا حدی برای چین پذیرفتنی است که امنیت بازار و انتقال انرژی دچار صدمه نشود. به نظر می‌رسد مبتنی بر ادراک چین از رفتارهای آمریکا، حضور ناتو در خلیج فارس به نوعی کاهش نقش واشنگتن در معادلات امنیتی منطقه تلقی خواهد شد اگرچه آمریکا هم‌چنان مهم‌ترین بازیگر ناتو محسوب می‌شود. لذا از نظر چین، حضور ناتو در خلیج فارس یعنی افزایش تمرکز آمریکا به شرق آسیا. بر همین اساس به نظر می‌رسد دو حالت برای پاسخ چین به توسعه ناتو در خلیج فارس متصور باشد:

1. تقویت نقش خود در معادلات منطقه به صورت برجسته برای وادارسازی آمریکا به افزایش تمرکز بر غرب آسیا که این امر می‌تواند امکان گردش به شرق را برای آمریکا سخت‌تر سازد.

2. حفظ و تقویت روابط خود با بازیگران منطقه‌ای و مقابله با سیاست‌های توسعه‌طلبانه آمریکا در شرق آسیا.

البته امکان اتخاذ هر دو حالت در سیاست خارجی چین امکان‌پذیر است. این دو، بالقوه قادر خواهند بود تا هم امنیت انرژی را برای چین رقم بزنند و هم امکان رقابت با آمریکا در شرق آسیا را افزایش دهند. اما باید این ملاحظه را همواره در نظر داشت که چین جز در حوزه پیرامونی خود که برای او حائز اهمیت راهبردی است، کمتر علاقه‌ای به تقابل آشکار با آمریکا دارد. این را می‌توان در چارچوب موازنه نرم تبیین کرد که مجالی دیگر می‌طلبد.

چین اگرچه گسترش ناتو را در سطحی کلان، مانعی برای رسیدن به یک نظام چندقطبی می‌داند اما این به معنای سیاست‌های تماماً تقابلی با ناتو از سوی پکن نیست. چین نسبت به توسعه ناتو به شرق و به خصوص حوزه پیرامونی خود، حساسیت قابل توجهی دارد اما مبتنی بر نیازهای خود، حاضر شد تا در آذر 94 با ناتو در خلیج عدن، مانور نظامی مشترک دریایی برای مبارزه با دزدان دریایی برگزار کند چرا که این همکاری را تضمین‌کننده امنیت انرژی می‌داند.

روسیه نسبت به  جهانی‌شدن ناتو نگران است. به خصوص که این امر اکنون به صورت آشکارتری به غرب آسیا و شمال آفریقا نیز رسیده است. مقام‌های روس بر این باور هستند که الگوی لیبی می‌تواند به یک نمونه برای رفتارهای آتی ناتو تبدیل شود و روزی علیه روسیه نیز مورد استفاده قرار گیرد. این موارد می‌‌تواند روسیه را نسبت به هرگونه توسعه سازمان‌یافته ناتو در معادلات غرب آسیا حساس‌تر سازد.

2. نگاه روسیه به توسعه ناتو در خلیج فارس

یکی از مهم‌ترین مواردی که در بررسی نگاه روسیه به خلیج فارس قابل بررسی است، وصایای پطر کبیر است. زمام‌داران روسیه بر اساس وصیت‌نامه او، یکی از راه‌های تبدیل شدن به قدرت جهانی و امکان مقابله با رقبای دیگر را دست یافتن به آب‌های گرم خلیج فارس و دریای عمان می‌دانستند.[4] نکته جالب اما این‌که سایت اسپونتیک فارسی که وابسته به دولت روسیه است، اخیراً مطلبی با عنوان «آرزوی پتر کبیر بعد از صد سال عملی می‌شود!»[5] منتشر کرد. طرح انتقال آب دریای خزر به خلیج فارس، موضوع این گزارش است. اسپوتنیک تا کنون چندین گزارش در این خصوص منتشر کرده و کم و کیف چنین طرحی را بررسی کرده است. این سایت می‌نویسد: «ایران طرح احداث کانال اتصال دریای خزر به خلیج فارس را هم‌چنان تحت بررسی دارد. برای روسیه نیز این پروژه از اهمیت استرتژیک ویژه‌ای برخوردار است. اما غرب و ترکیه از ساخت آن ممانعت کرده و حتی این پروژه از جانب ایالات متحده، در فهرست تحریم‌های ضد ایرانی قرار دارد.»[6]

علاوه بر این، روسیه بی‌علاقه به احداث پایگاه نظامی در ایران برای مجاورت بیشتر با خلیج فارس نیست. در سال 2008 و در پی اوج‌گیری تنش روسیه و غرب در قفقاز، رجب صفراوف، مدیر مرکز تحقیقات ایران معاصر در روسیه، به مسکو پیشنهاد داد تا با ایران و سوریه وارد اتحاد استراتژیک شود. بر اساس پیشنهاد صفراوف، روسیه باید دو امتیاز به ایران بدهد و در عوض چند امتیاز از او بگیرد. یکی از امتیازهای روسیه از ایران، احداث دو پایگاه نظامی بود؛ یکی در شمال غرب ایران برای کنترل تحرکات نظامی احتمالی غرب و ناتو در گرجستان، آذربایجان و ترکیه و دیگری در جزیره قشم برای کنترل ناوگان دریایی آمریکا در خلیج فارس.[7] البته طبیعی است که ایران بر اساس قانون اساسی خود هرگونه پیشنهاد این‌چنینی را رد خواهد کرد.[8]

نگاه روسیه به خلیج فارس، امنیتی‌تر از چین است. تلقی روسیه از خلیج فارس فراتر از انرژی و امنیت آن می‌باشد و مبانی ژئوپلیتیکی بیشتری دارد. در تیر 91 رادیو اوستن نروژ بر اساس اطلاعاتی که به گفته‌ی او نهادهای اطلاعاتی آمریکایی و انگلیسی رصد کرده‌اند، از طرح روسیه برای اعزام ناوگان دریایی به دریای عرب و آب‌های حوزه خلیج فارس در راستای تلاش روسیه برای حضور در مناطق بحرانی جهان به ویژه دریای مدیترانه و خلیج فارس برای حمایت از امنیت ملی‌اش خبر داد. گفته شده بود که روسیه طی دهه‌های قبل در دریای عرب و خلیج فارس حضور نداشته است.[9] اما در اواسط مهر 94 و یک روز قبل از خروج ناو یو.اس.اس روزولت آمریکا از خلیج فارس، یک ناو جنگی و موشک‌انداز روسی به خلیج فارس وارد شد. روس‌ها اعلام کرده‌اند به دلیل شرکت در حمله به مواضع گروه تروریستی داعش، به حضور این ناو در منطقه نیاز دارند.[10]

نگاه روسیه به توسعه ناتو در خلیج فارس نمی‌تواند به لحاظ راهبردی هم‌وزن توسعه ناتو به شرق تلقی شود. گسترش ناتو به شرق برای مسکو از ارزش راهبردی به‌مراتب بیشتری برخوردار است و سیاست‌های کرملین در این خصوص بارها آشکارا بیان شده و در عرصه عمل نیز، روسیه نشان داده که نسبت به حوزه نفوذ خود جدّی است. اما واقعیت این است که خلیج فارس شرایط متفاوتی دارد. فارغ از موقعیت جغرافیایی و فاصله از روسیه، خلیج فارس سال‌هاست که محل حضور آمریکاست. لذا توسعه ناتو در خلیج فارس برای روسیه یک امر کاملاً جدید محسوب نمی‌شود چرا که آمریکا به عنوان مهم‌ترین عضو ناتو، خود را به عنوان یک بازیگر موثر در این منطقه معرفی کرده است. البته اگر توسعه ناتو به خلیج فارس به نوعی زمینه‌ساز راهبرد «چرخش به شرق» از سوی آمریکا باشد، روسیه جدی‌تر از قبل به معادلات خلیج فارس خواهد نگریست.

به‌صورت کلی روسیه نسبت به جهانی‌شدن ناتو نگران است.[11] به خصوص که این امر اکنون به صورت آشکارتری به غرب آسیا و شمال آفریقا نیز رسیده است. عملیات نظامی در افغانستان از سوی ناتو، اولین عملیات این سازمان نظامی در خارج از منطقه جغرافیایی اروپا و هم‌چنین بزرگ‌ترین عملیات از نظر استقرار نیروها بوده است. عملیات ناتو در لیبی و پس از تصویب قطع‌نامه 1973 شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز روسیه را بیشتر از قبل نگران ساخت. مقام‌های روس بر این باور هستند که الگوی لیبی می‌تواند به یک نمونه برای رفتارهای آتی ناتو تبدیل شود و روزی علیه روسیه نیز مورد استفاده قرار گیرد.[12] این موارد می‌‌تواند روسیه را نسبت به هرگونه توسعه سازمان‌یافته ناتو در معادلات غرب آسیا حساس‌تر سازد.

روسیه، چین و ایران از تهدید ناتو، درکی نسبتا مشترک و البته با شدت‌های متفاوت دارند. این درک مشترک می‌تواند زمینه‌ساز همکاری‌های بیشتر میان این سه باشد تا پیامدهای توسعه ناتو در خلیج فارس را کاهش دهند. به نظر می‌رسد بستر این هم‌گرایی، می‌تواند سازمان همکاری شانگهای باشد که ظرفیت رقابت با ناتو و ایجاد نوعی موازنه نسبی در مقابل آن را داراست.

3. ایران، روسیه، چین و توسعه نفوذ ناتو در خلیج فارس

توسعه احتمالی ناتو در منطقه خلیج فارس، پیامدهای امنیتی معناداری برای جمهوری اسلامی ایران در پی خواهد داشت. تقویت حصار ناتو بر گرد ایران، به‌سازی جبهه عربی ضد ایرانی در منطقه، امنیت و بازار انرژی، امکان ورود رژیم صهیونیستی به معادلات خلیج فارس، مداخلات ثبات‌ساز ناتو در کشورهای عربی، امکان همکاری ارتش عربی و ناتو، سامانه امنیت منطقه‌ای بدون حضور ایران و... از جمله‌ی این پیامدها محسوب می‌شوند.[13]

در صورت عملی شدن حضور ناتو در خلیج فارس، ایران ناگزیر خواهد بود تا در الگوی رفتاری خود بنا به وضعیت نسبتاً جدید، تغییراتی ایجاد کند. توسعه هرچه بیشتر توان تسلیحاتی و دفاعی، ارتباط‌گیری با اعضای میانه‌روتر ناتو، تلاش برای همکاری بیشتر با اعضای شورای همکاری خلیج فارس، تلاش برای گفتمان‌سازی امنیتی در منطقه مبتنی بر امنیت دسته‌جمعی بدون حضور بازیگران فرامنطقه‌ای و... می‌تواند برخی از اقدامات ایران باشد. اما در این میان، بهره‌گیری از ظرفیت چین و روسیه به عنوان دو قدرت بزرگ که به دلیل رقابت با ایالات متحده آمریکا، سهم مهمی در نظام چندقطبی محتمل در آینده خواهند داشت، امری حائز اهمیت برای ایران است. آیا ایران می‌تواند همراه با روسیه و چین، به برقراری موازنه در مقابل ناتو که نفوذ و حضورش را در خلیج فارس توسعه داده، بپردازد؟ پاسخ به این سوال، عمیقاً به درک این دو کشور از تهدید ناتو و علاوه بر آن، اهمیت حوزه خلیج فارس در نظر آنان گره خورده است.

بر اساس آن‌چه آمد، برخلاف چین که عمدتاً رویکردی مبتنی بر موازنه نرم در قبال آمریکا دارد، روسیه در عین تأکید بر همکاری با آمریکا در برخی حوزه‌‌ها، سیاست‌های تقابلی آشکارتری اتخاذ می‌کند. علاوه بر این، نگاه چین به خلیج فارس عمدتاً مبتنی بر امنیت انرژی است و این در حالی است که در رفتار روسیه در قبال این منطقه، نشانه‌های ژئوپلیتیکی و مولفه‌هایی مبتنی بر سیاست قدرت، قابل مشاهده است. مسکو از انفعال نسبی‌اش در قبال ناتو در بحران لیبی در سال 2011، درس‌های معناداری گرفته و نسبت به توسعه ناتو، نگرانی‌های عمیق‌تری دارد. از سوی دیگر، در صورت اجرای راهبرد «چرخش به شرق آسیا» از سوی آمریکا، روسیه تلاش بیشتری برای حضور در منطقه خواهد داشت.

اما آن‌گونه که در بالا ذکر شد، در صورت اجرای راهبرد چرخش به شرق آسیا از سوی آمریکا، توجه چین به اتخاذ سیاست‌هایی برای مهار آمریکا در پیرامون خود معطوف خواهد شد. این امر البته نافی حضور جدی‌تر چین در خلیج فارس نیست، اگرچه این امر چندان محتمل نباشد.

به‌صورت کلی با توسعه نفوذ ناتو به خلیج فارس، فارغ از این‌که راهبرد چرخش به شرق آسیا از سوی آمریکا عملی بشود یا نه، امکان افزایش هم‌گرایی میان ایران، روسیه و چین بیشتر از قبل خواهد شد. هر سه بازیگر، با شدت‌های مختلف، نگرانی‌های مشترکی نسبت به توسعه ناتو دارند. طبیعی است که در صورت اجرای راهبرد مذکور آمریکا، این هم‌گرایی جدی‌تر خواهد شد. محتمل‌ترین بستر برای افزایش چنین هم‌گرایی‌ای، سازمان همکاری شانگهای خواهد بود. چین، روسیه، قزاقستان، تاجیکستان، ازبکستان و قرقیزستان اعضای این سازمان هستند که برای همکاری‌های چندجانبه امنیتی، اقتصادی و فرهنگی تشکیل شده است. ایران از سال 2012 عضو ناظر در شانگهای محسوب می‌شود. اگرچه این سازمان هنوز یک معاهده دفاعی چندجانبه به شمار نمی‌رود، اما به‌عنوان یکی از نهادهای مؤثر و قابل رقابت با ناتو در منطقه آسیای میانه از آن یاد می‌شود. لذا در صورت توسعه نفوذ و حضور ناتو در خلیج فارس، ایران می‌تواند افزایش کمی و کیفی ارتباط با چین و روسیه و به صورت نهادی، سازمان شانگهای را در دستور کار قرار دهد.

جمع‌بندی

توسعه حضور و نفوذ ناتو در منطقه خلیج فارس می‌تواند پیامدهای مهمی بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران داشته باشد. تقویت حصار ناتو بر گِرد ایران، به‌سازی جبهه عربی ضد ایرانی در منطقه، امنیت و بازار انرژی، امکان ورود رژیم صهیونیستی به معادلات خلیج فارس، مداخلات ثبات‌ساز ناتو در کشورهای عربی، امکان همکاری ارتش عربی و ناتو، سامانه امنیت منطقه‌ای بدون حضور ایران و... از جمله‌ی این پیامدها محسوب می‌شوند. طبیعی است که ایران برای مواجهه با این پیامدها، باید طراحی امنیتی خاصی داشته باشد تا از ابتکار عمل در موقعیتی که در حصار ناتو قرار گرفته، برخوردار باشد. همکاری با روسیه و چین می‌تواند یکی از اجزای این طراحی امنیتی تهران باشد. روسیه، چین و ایران از تهدید ناتو، درکی نسبتاً مشترک و البته با شدت‌های متفاوت دارند. این درک مشترک می‌تواند زمینه‌ساز همکاری‌های بیشتر میان این سه باشد تا پیامدهای توسعه ناتو در خلیج فارس را کاهش دهند. به نظر می‌رسد بستر این هم‌گرایی، می‌تواند سازمان همکاری شانگهای باشد که ظرفیت رقابت با ناتو و ایجاد نوعی موازنه نسبی در مقابل آن را داراست.

اتحاد ایران، چین و روسیه برای مقابله با حضور ناتو در خلیج فارس

اتحاد ایران، چین و روسیه برای مقابله با حضور ناتو در خلیج فارس

ایران برای مواجهه با پیامدهای ناشی از توسعه نفوذ و حضور ناتو در خلیج فارس، باید طراحی امنیتی خاصی داشته باشد تا از ابتکار عمل در موقعیتی که در حصار ناتو قرار گرفته، برخوردار باشد. همکاری با روسیه و چین می‌تواند یکی از اجزای این طراحی امنیتی تهران باشد.

 به گزارش مشرق، وزیر خارجه ایالات متحده آمریکا در سفر چندی پیش خود به منطقه، از گفتگوی اوباما با سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در خصوص افزایش همکاری این شورا با ناتو، در سفر آتی‌اش به عربستان سخن گفت. اوباما البته چندی قبل‌تر به عربستان سفر کرد اما آن‌چه در رسانه‌ها از دیدارهای او با مقامات عرب گزارش شد، نشانی از ناتو نداشت. با توجه به پیش‌خبر جان کری، بعید است این امر مورد مذاکره طرفین نبوده باشد. با توجه به پیامدهای توسعه‌ی نفوذ و حضور ناتو در خلیج فارس بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، فهم این پیامدها از سویی و راهکارهای مواجهه با آن از سوی دیگر، امری ضروری است. پس از بررسی پیامدهای حضور ناتو در خلیج فارس بر امنیت ملی ایران نگارنده این سطور، آن‌چه اکنون مورد بررسی قرار می‌گیرد، نوع نگاه چین و روسیه به توسعه ناتو در خلیج فارس و فرصت ایران از رفتارهای این دو برای مواجهه با ناتو در خلیج فارس است.

1. نگاه چین به توسعه ناتو در خلیج فارس

برای فهم نگاه چین به توسعه ناتو در خلیج فارس، ابتدا باید نگاه پکن به این منطقه فهم شود. در کانون نگاه چینی به منطقه خلیج فارس، مسأله انرژی قرار دارد. گفته می‌شود تا سال 2020، چین بیش از 70 درصد انرژی مورد نیاز خود را از این منطقه تأمین خواهد کرد. چینی‌ها برای دست‌یابی به چنین هدفی بر تعاملات سیاسی- اقتصادی خود با دولت‌های حاشیه خلیج فارس افزوده‌‌اند. در سفر اخیر رئیس جمهور چین به منطقه، علاوه بر این‌که «روابط مشارکتی راهبردی» میان تهران و پکن تحکیم یافت، چنین رابطه‌ای با عربستان نیز در دستور کار قرار گرفت. نکته قابل تأمل اما این‌که در آستانه سفر رئیس جمهور چین به عربستان، سند راهبرد چین در قبال کشورهای عربی منتشر شد.[1] بخش گسترده این سند، بر روابط تجاری و اقتصادی میان چین و دولت‌های عرب تأکید دارد. واقعیت این است که چین نمی‌تواند به انرژی بیندیشد، اما نسبت به امنیت آن بی‌تفاوت باشد. امنیت انرژی از دیدگاه مصرف‌کنندگان به معنای آن است که اولاً دسترسی آسان و بدون احتمال خطر به منابع نفت و گاز جهانی وجود داشته باشد، ثانیاً این منابع دارای تنوع و گوناگونی از لحاظ منطقه و جغرافیای منابع و نیز مسیرهای انتقال باشند و ثالثاً جریان نفت و گاز عموماً از محلی تأمین شوند که ثبات و عدم تغییر در حکومت‌های آنان درازمدت و طولانی باشد.[2] همین امر باعث می‌شود تا معادلات امنیتی خلیج فارس برای پکن حائز اهمیت باشد. اما با این وجود، پژوهشی که در دانشگاه هاروارد و با تکیه بر مصاحبه با نخبگان سیاست خارجی چین منتشر شده، نشان می‌دهد که نخبگان چین یک خط قرمز برای خود تعریف کرده‌اند و آن عدم همکاری با دستورکار آمریکا در دریای چین جنوبی و شرقی است. یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که سایر مناطق برای چینی‌ها اولویت راهبردی چندانی ندارد و این کشور می‌کوشد تا در این مناطق با طیف هرچه بیشتری از بازیگران همکاری نماید و ثانیاً مسئولیت حل و فصل بحران‌ها را برعهده نگیرد.[3] این‌که چین در یک زمان هم با عربستان و هم با ایران که دو قطب مؤثر در خلیج فارس هستند، توافقاتی در راستای روابط مشارکتی راهبردی امضا می‌کند، بیان‌گر نگاه و رویکرد خاص چین به خلیج فارس و منطقه غرب آسیاست. طبیعی است که مبتنی بر چنین نگاهی، فهم چین از روندهای امنیت‌ساز در خلیج فارس نیز، فراتر از معادلات قطبی‌شده‌ی منطقه است.

 

در تلقی چین از توسعه ناتو در خلیج فارس، دو امر قابل بررسی است؛ امنیت انرژی و افزایش تمرکز آمریکا به شرق آسیا. به نظر می‌رسد مطلوب چین در منطقه غرب آسیا این است که همواره حدی از تنش وجود داشته باشد تا امکان انتقال تمرکز آمریکا به شرق آسیا فراهم نشود. البته این تنش صرفا تا حدی برای چین پذیرفتنی است که امنیت بازار و انتقال انرژی دچار صدمه نشود.

چین با نوع بازیگری خود در منطقه و ایجاد روابط مشارکتی راهبردی با بازیگران اصلی آن، سعی کرده تا منافعی متقابل ایجاد کند و همین امر زمینه حضور او در معادلات منطقه را البته با پیوست امنیتی- اقتصادی فراهم کرده است. او در حالی به توسعه روابط خود با این بازیگران پرداخته که حضور آمریکا در خلیج فارس ادامه دارد. علاوه بر این، به‌تازگی انگلیس نیز با همکاری بحرین به این منطقه بازگشته است.

در تلقی چین از توسعه ناتو در خلیج فارس، دو امر قابل بررسی است: اول امنیت انرژی و دوم افزایش تمرکز آمریکا به شرق آسیا. به نظر می‌رسد مطلوب چین در منطقه غرب آسیا این است که همواره حدی از تنش وجود داشته باشد تا امکان انتقال تمرکز آمریکا به شرق آسیا فراهم نشود. البته این تنش صرفاً تا حدی برای چین پذیرفتنی است که امنیت بازار و انتقال انرژی دچار صدمه نشود. به نظر می‌رسد مبتنی بر ادراک چین از رفتارهای آمریکا، حضور ناتو در خلیج فارس به نوعی کاهش نقش واشنگتن در معادلات امنیتی منطقه تلقی خواهد شد اگرچه آمریکا هم‌چنان مهم‌ترین بازیگر ناتو محسوب می‌شود. لذا از نظر چین، حضور ناتو در خلیج فارس یعنی افزایش تمرکز آمریکا به شرق آسیا. بر همین اساس به نظر می‌رسد دو حالت برای پاسخ چین به توسعه ناتو در خلیج فارس متصور باشد:

1. تقویت نقش خود در معادلات منطقه به صورت برجسته برای وادارسازی آمریکا به افزایش تمرکز بر غرب آسیا که این امر می‌تواند امکان گردش به شرق را برای آمریکا سخت‌تر سازد.

2. حفظ و تقویت روابط خود با بازیگران منطقه‌ای و مقابله با سیاست‌های توسعه‌طلبانه آمریکا در شرق آسیا.

البته امکان اتخاذ هر دو حالت در سیاست خارجی چین امکان‌پذیر است. این دو، بالقوه قادر خواهند بود تا هم امنیت انرژی را برای چین رقم بزنند و هم امکان رقابت با آمریکا در شرق آسیا را افزایش دهند. اما باید این ملاحظه را همواره در نظر داشت که چین جز در حوزه پیرامونی خود که برای او حائز اهمیت راهبردی است، کمتر علاقه‌ای به تقابل آشکار با آمریکا دارد. این را می‌توان در چارچوب موازنه نرم تبیین کرد که مجالی دیگر می‌طلبد.

چین اگرچه گسترش ناتو را در سطحی کلان، مانعی برای رسیدن به یک نظام چندقطبی می‌داند اما این به معنای سیاست‌های تماماً تقابلی با ناتو از سوی پکن نیست. چین نسبت به توسعه ناتو به شرق و به خصوص حوزه پیرامونی خود، حساسیت قابل توجهی دارد اما مبتنی بر نیازهای خود، حاضر شد تا در آذر 94 با ناتو در خلیج عدن، مانور نظامی مشترک دریایی برای مبارزه با دزدان دریایی برگزار کند چرا که این همکاری را تضمین‌کننده امنیت انرژی می‌داند.

روسیه نسبت به  جهانی‌شدن ناتو نگران است. به خصوص که این امر اکنون به صورت آشکارتری به غرب آسیا و شمال آفریقا نیز رسیده است. مقام‌های روس بر این باور هستند که الگوی لیبی می‌تواند به یک نمونه برای رفتارهای آتی ناتو تبدیل شود و روزی علیه روسیه نیز مورد استفاده قرار گیرد. این موارد می‌‌تواند روسیه را نسبت به هرگونه توسعه سازمان‌یافته ناتو در معادلات غرب آسیا حساس‌تر سازد.

2. نگاه روسیه به توسعه ناتو در خلیج فارس

یکی از مهم‌ترین مواردی که در بررسی نگاه روسیه به خلیج فارس قابل بررسی است، وصایای پطر کبیر است. زمام‌داران روسیه بر اساس وصیت‌نامه او، یکی از راه‌های تبدیل شدن به قدرت جهانی و امکان مقابله با رقبای دیگر را دست یافتن به آب‌های گرم خلیج فارس و دریای عمان می‌دانستند.[4] نکته جالب اما این‌که سایت اسپونتیک فارسی که وابسته به دولت روسیه است، اخیراً مطلبی با عنوان «آرزوی پتر کبیر بعد از صد سال عملی می‌شود!»[5] منتشر کرد. طرح انتقال آب دریای خزر به خلیج فارس، موضوع این گزارش است. اسپوتنیک تا کنون چندین گزارش در این خصوص منتشر کرده و کم و کیف چنین طرحی را بررسی کرده است. این سایت می‌نویسد: «ایران طرح احداث کانال اتصال دریای خزر به خلیج فارس را هم‌چنان تحت بررسی دارد. برای روسیه نیز این پروژه از اهمیت استرتژیک ویژه‌ای برخوردار است. اما غرب و ترکیه از ساخت آن ممانعت کرده و حتی این پروژه از جانب ایالات متحده، در فهرست تحریم‌های ضد ایرانی قرار دارد.»[6]

علاوه بر این، روسیه بی‌علاقه به احداث پایگاه نظامی در ایران برای مجاورت بیشتر با خلیج فارس نیست. در سال 2008 و در پی اوج‌گیری تنش روسیه و غرب در قفقاز، رجب صفراوف، مدیر مرکز تحقیقات ایران معاصر در روسیه، به مسکو پیشنهاد داد تا با ایران و سوریه وارد اتحاد استراتژیک شود. بر اساس پیشنهاد صفراوف، روسیه باید دو امتیاز به ایران بدهد و در عوض چند امتیاز از او بگیرد. یکی از امتیازهای روسیه از ایران، احداث دو پایگاه نظامی بود؛ یکی در شمال غرب ایران برای کنترل تحرکات نظامی احتمالی غرب و ناتو در گرجستان، آذربایجان و ترکیه و دیگری در جزیره قشم برای کنترل ناوگان دریایی آمریکا در خلیج فارس.[7] البته طبیعی است که ایران بر اساس قانون اساسی خود هرگونه پیشنهاد این‌چنینی را رد خواهد کرد.[8]

نگاه روسیه به خلیج فارس، امنیتی‌تر از چین است. تلقی روسیه از خلیج فارس فراتر از انرژی و امنیت آن می‌باشد و مبانی ژئوپلیتیکی بیشتری دارد. در تیر 91 رادیو اوستن نروژ بر اساس اطلاعاتی که به گفته‌ی او نهادهای اطلاعاتی آمریکایی و انگلیسی رصد کرده‌اند، از طرح روسیه برای اعزام ناوگان دریایی به دریای عرب و آب‌های حوزه خلیج فارس در راستای تلاش روسیه برای حضور در مناطق بحرانی جهان به ویژه دریای مدیترانه و خلیج فارس برای حمایت از امنیت ملی‌اش خبر داد. گفته شده بود که روسیه طی دهه‌های قبل در دریای عرب و خلیج فارس حضور نداشته است.[9] اما در اواسط مهر 94 و یک روز قبل از خروج ناو یو.اس.اس روزولت آمریکا از خلیج فارس، یک ناو جنگی و موشک‌انداز روسی به خلیج فارس وارد شد. روس‌ها اعلام کرده‌اند به دلیل شرکت در حمله به مواضع گروه تروریستی داعش، به حضور این ناو در منطقه نیاز دارند.[10]

نگاه روسیه به توسعه ناتو در خلیج فارس نمی‌تواند به لحاظ راهبردی هم‌وزن توسعه ناتو به شرق تلقی شود. گسترش ناتو به شرق برای مسکو از ارزش راهبردی به‌مراتب بیشتری برخوردار است و سیاست‌های کرملین در این خصوص بارها آشکارا بیان شده و در عرصه عمل نیز، روسیه نشان داده که نسبت به حوزه نفوذ خود جدّی است. اما واقعیت این است که خلیج فارس شرایط متفاوتی دارد. فارغ از موقعیت جغرافیایی و فاصله از روسیه، خلیج فارس سال‌هاست که محل حضور آمریکاست. لذا توسعه ناتو در خلیج فارس برای روسیه یک امر کاملاً جدید محسوب نمی‌شود چرا که آمریکا به عنوان مهم‌ترین عضو ناتو، خود را به عنوان یک بازیگر موثر در این منطقه معرفی کرده است. البته اگر توسعه ناتو به خلیج فارس به نوعی زمینه‌ساز راهبرد «چرخش به شرق» از سوی آمریکا باشد، روسیه جدی‌تر از قبل به معادلات خلیج فارس خواهد نگریست.

به‌صورت کلی روسیه نسبت به جهانی‌شدن ناتو نگران است.[11] به خصوص که این امر اکنون به صورت آشکارتری به غرب آسیا و شمال آفریقا نیز رسیده است. عملیات نظامی در افغانستان از سوی ناتو، اولین عملیات این سازمان نظامی در خارج از منطقه جغرافیایی اروپا و هم‌چنین بزرگ‌ترین عملیات از نظر استقرار نیروها بوده است. عملیات ناتو در لیبی و پس از تصویب قطع‌نامه 1973 شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز روسیه را بیشتر از قبل نگران ساخت. مقام‌های روس بر این باور هستند که الگوی لیبی می‌تواند به یک نمونه برای رفتارهای آتی ناتو تبدیل شود و روزی علیه روسیه نیز مورد استفاده قرار گیرد.[12] این موارد می‌‌تواند روسیه را نسبت به هرگونه توسعه سازمان‌یافته ناتو در معادلات غرب آسیا حساس‌تر سازد.

روسیه، چین و ایران از تهدید ناتو، درکی نسبتا مشترک و البته با شدت‌های متفاوت دارند. این درک مشترک می‌تواند زمینه‌ساز همکاری‌های بیشتر میان این سه باشد تا پیامدهای توسعه ناتو در خلیج فارس را کاهش دهند. به نظر می‌رسد بستر این هم‌گرایی، می‌تواند سازمان همکاری شانگهای باشد که ظرفیت رقابت با ناتو و ایجاد نوعی موازنه نسبی در مقابل آن را داراست.

3. ایران، روسیه، چین و توسعه نفوذ ناتو در خلیج فارس

توسعه احتمالی ناتو در منطقه خلیج فارس، پیامدهای امنیتی معناداری برای جمهوری اسلامی ایران در پی خواهد داشت. تقویت حصار ناتو بر گرد ایران، به‌سازی جبهه عربی ضد ایرانی در منطقه، امنیت و بازار انرژی، امکان ورود رژیم صهیونیستی به معادلات خلیج فارس، مداخلات ثبات‌ساز ناتو در کشورهای عربی، امکان همکاری ارتش عربی و ناتو، سامانه امنیت منطقه‌ای بدون حضور ایران و... از جمله‌ی این پیامدها محسوب می‌شوند.[13]

در صورت عملی شدن حضور ناتو در خلیج فارس، ایران ناگزیر خواهد بود تا در الگوی رفتاری خود بنا به وضعیت نسبتاً جدید، تغییراتی ایجاد کند. توسعه هرچه بیشتر توان تسلیحاتی و دفاعی، ارتباط‌گیری با اعضای میانه‌روتر ناتو، تلاش برای همکاری بیشتر با اعضای شورای همکاری خلیج فارس، تلاش برای گفتمان‌سازی امنیتی در منطقه مبتنی بر امنیت دسته‌جمعی بدون حضور بازیگران فرامنطقه‌ای و... می‌تواند برخی از اقدامات ایران باشد. اما در این میان، بهره‌گیری از ظرفیت چین و روسیه به عنوان دو قدرت بزرگ که به دلیل رقابت با ایالات متحده آمریکا، سهم مهمی در نظام چندقطبی محتمل در آینده خواهند داشت، امری حائز اهمیت برای ایران است. آیا ایران می‌تواند همراه با روسیه و چین، به برقراری موازنه در مقابل ناتو که نفوذ و حضورش را در خلیج فارس توسعه داده، بپردازد؟ پاسخ به این سوال، عمیقاً به درک این دو کشور از تهدید ناتو و علاوه بر آن، اهمیت حوزه خلیج فارس در نظر آنان گره خورده است.

بر اساس آن‌چه آمد، برخلاف چین که عمدتاً رویکردی مبتنی بر موازنه نرم در قبال آمریکا دارد، روسیه در عین تأکید بر همکاری با آمریکا در برخی حوزه‌‌ها، سیاست‌های تقابلی آشکارتری اتخاذ می‌کند. علاوه بر این، نگاه چین به خلیج فارس عمدتاً مبتنی بر امنیت انرژی است و این در حالی است که در رفتار روسیه در قبال این منطقه، نشانه‌های ژئوپلیتیکی و مولفه‌هایی مبتنی بر سیاست قدرت، قابل مشاهده است. مسکو از انفعال نسبی‌اش در قبال ناتو در بحران لیبی در سال 2011، درس‌های معناداری گرفته و نسبت به توسعه ناتو، نگرانی‌های عمیق‌تری دارد. از سوی دیگر، در صورت اجرای راهبرد «چرخش به شرق آسیا» از سوی آمریکا، روسیه تلاش بیشتری برای حضور در منطقه خواهد داشت.

اما آن‌گونه که در بالا ذکر شد، در صورت اجرای راهبرد چرخش به شرق آسیا از سوی آمریکا، توجه چین به اتخاذ سیاست‌هایی برای مهار آمریکا در پیرامون خود معطوف خواهد شد. این امر البته نافی حضور جدی‌تر چین در خلیج فارس نیست، اگرچه این امر چندان محتمل نباشد.

به‌صورت کلی با توسعه نفوذ ناتو به خلیج فارس، فارغ از این‌که راهبرد چرخش به شرق آسیا از سوی آمریکا عملی بشود یا نه، امکان افزایش هم‌گرایی میان ایران، روسیه و چین بیشتر از قبل خواهد شد. هر سه بازیگر، با شدت‌های مختلف، نگرانی‌های مشترکی نسبت به توسعه ناتو دارند. طبیعی است که در صورت اجرای راهبرد مذکور آمریکا، این هم‌گرایی جدی‌تر خواهد شد. محتمل‌ترین بستر برای افزایش چنین هم‌گرایی‌ای، سازمان همکاری شانگهای خواهد بود. چین، روسیه، قزاقستان، تاجیکستان، ازبکستان و قرقیزستان اعضای این سازمان هستند که برای همکاری‌های چندجانبه امنیتی، اقتصادی و فرهنگی تشکیل شده است. ایران از سال 2012 عضو ناظر در شانگهای محسوب می‌شود. اگرچه این سازمان هنوز یک معاهده دفاعی چندجانبه به شمار نمی‌رود، اما به‌عنوان یکی از نهادهای مؤثر و قابل رقابت با ناتو در منطقه آسیای میانه از آن یاد می‌شود. لذا در صورت توسعه نفوذ و حضور ناتو در خلیج فارس، ایران می‌تواند افزایش کمی و کیفی ارتباط با چین و روسیه و به صورت نهادی، سازمان شانگهای را در دستور کار قرار دهد.

جمع‌بندی

توسعه حضور و نفوذ ناتو در منطقه خلیج فارس می‌تواند پیامدهای مهمی بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران داشته باشد. تقویت حصار ناتو بر گِرد ایران، به‌سازی جبهه عربی ضد ایرانی در منطقه، امنیت و بازار انرژی، امکان ورود رژیم صهیونیستی به معادلات خلیج فارس، مداخلات ثبات‌ساز ناتو در کشورهای عربی، امکان همکاری ارتش عربی و ناتو، سامانه امنیت منطقه‌ای بدون حضور ایران و... از جمله‌ی این پیامدها محسوب می‌شوند. طبیعی است که ایران برای مواجهه با این پیامدها، باید طراحی امنیتی خاصی داشته باشد تا از ابتکار عمل در موقعیتی که در حصار ناتو قرار گرفته، برخوردار باشد. همکاری با روسیه و چین می‌تواند یکی از اجزای این طراحی امنیتی تهران باشد. روسیه، چین و ایران از تهدید ناتو، درکی نسبتاً مشترک و البته با شدت‌های متفاوت دارند. این درک مشترک می‌تواند زمینه‌ساز همکاری‌های بیشتر میان این سه باشد تا پیامدهای توسعه ناتو در خلیج فارس را کاهش دهند. به نظر می‌رسد بستر این هم‌گرایی، می‌تواند سازمان همکاری شانگهای باشد که ظرفیت رقابت با ناتو و ایجاد نوعی موازنه نسبی در مقابل آن را داراست.